به نام خدا
علیه طمع

معرفی فیلم یک نقشه ساده، اثر سم ریمی، محصول آمریکا، ۱۹۹۸

A Simple Plan 1998

فیلم بیش از هر چیزی، درباره طمع است و اینکه چگونه طمع، انسان را به کارهایی غیرانسانی وا می دارد و درنهایت به نابودی می کشاند. فیلم به ما می گوید: روابط انسان ها (چیزی که هر روز به سادگی از کنارش می گذریم) چقدر ارزش‌مند است. روابطی که در اثر طمع و خودخواهی، دیگر آن روابط گرم قبلی نیستند. "گاهی آدم های خوب، کارهای شیطانی می کنند": این عبارتِ رویِ پوسترِ فیلم است. فیلم به ما هشدار می دهد که ما هم ممکن است همان آدم‌های خوبی باشیم، که به کارهای وحشتناکی دست بزنیم.

یک نقشه ساده، داستان سه دوست است که یک پول بادآورده به دست می آورند. این پول که به نظر می آید قرار است هرسه را غرق خوشبختی کند، در اثر طمعی که هرکدام از آنها را وسوسه می کند، در نهایت به نابودی آنها منجر می شود. این طرح داستانی برای من یادآور گنج های سیرامادره (جان هیوستون ۱۹۴۸) است که البته در جزییات داستان، با آن اثر تفاوت زیادی پیدا می کند. این طرح داستانی ساده (پیدا کردن اتفاقی پول در هواپیمای سقوط کرده هنگام گردش) در ادامه نیازمند پرداخت روانشناسانه شخصیت ها، و روابط بین آنهاست که فیلم از این نظر موفق است. در اینجا روابط علی و معلولی حوادث با جزییات ترسیم شده، اما تکیه فیلم بیشتر بر روابط شخصیت هاست نه حوادث. روابطی که آرام آرام در سایه طمع و خودخواهی از بین می روند و به موازات نابودی روابط، روند علی و معلولی حوادث نیز، زندگی آنان را به نابودی می کشد.

تاثیرگذاری فیلم ناشی از همذات پنداری ما با شخصیت هاست. نگرانی ما نه از چگونگی پایان داستان، بلکه از نابودی رابطه ای است که بین شخصیت ها بود. فیلمنامه حساب شده و پرجزییات، کارگردانی خوب و بازی های تاثیرگذار، یک نقشه ساده را به یک فیلم خوب تبدیل کرده، که هرچند بی عیب و نقص نیست و در برخی لحظات ضعیف است، اما اولا مخاطب عام -به خصوص طرفداران فیلم های جناییِ رازآلود و روانشناسانه- را همراه می کند، و بعد از آن موفق می شود حرفی را که می خواهد، به زبان سینما بزند. در بین بازی ها، بازیگر نقش جیکوب عالی است و به یادماندنی. امیدوارم فیلم بتواند ارزش های زندگی واقعی را به ما یادآور شود. پایان