تو قسمت فضاسازی گفتیم که هرچیزی که تو فیلم‌تون میزارین، باید آگاهانه انتخاب بشه. اشیاء، لباس‌ها، ساختمون‌ها و خلاصه هرچیزی که توی کادر دوربین شما قرار می‌گیره، باید راجع بهش فکر کنین، حتی نور و آسمون. توی این انتخاب آگاهانه، یکی از مهم‌ترین چیزایی که باید بهش توجه کنین، رنگ هست. رنگ صدالبته تو فضاسازی فیلم موثره، اما اگه دقیق‌تر بشیم، رنگ‌ها تو شخصیت‌پردازی و حتی در طرح داستان یا درواقع روایتِ تصویری هم میتونه استفاده بشه، که بستگی به ابتکار و تجربه شما داره. مجموعه رنگ‌ها تو یه فیلم، باید یه کلِ واحد تشکیل بدن و با هم هماهنگ باشن. خب راستش خیلی نکات دیگه هم هست که یا من بلد نیستم، یا وقت و فرصتش اصلا نیست. برا همین، برای فهم بهتر مطلب چهارتا مثال آماده کردم:

1-پرندگان: فیلم پرندگان، ترکیبی از رنگ‌های سبز، خاکستری و آبی رو استفاده کرده که تقریبا رنگ‌هایی سرد، آروم و خنثی هستن. بخاطر همین فضای شهر تو فیلم، یه جور آرامش، سکون و عدم حرکت با خودش داره که با موضوعش هم متناسبه. درواقع پرنده‌ها قراره سکوت و آرامش شهر رو بهم بزنن.

2-شمال از شمال‌غربی: این فیلم برخلاف پرندگان، یه فیلم ماجرایی-جاسوسیه، و بخاطر موضوعش باید حرکت توش بوجود بیاد. به همین خاطر بیشتر از ترکیب رنگ‌های گرم استفاده شده. رنگ‌های گرم ذاتا هیجان، التهاب و حرکت درون خودشون دارن.

3-دردسر هری: اگه فیلم رو ببینید، شاید بدون دیدن تاریخ ساخت فیلم، متوجه نشید فیلم شصت‌وپنج سال پیش ساخته شده. چون به شدت رنگ‌های زنده و پویایی داره. رنگ‌های شاد و متنوع که هم تو محیط طبیعی و هم تو اشیاء و طراحی لباس و... پیاده شده و یه محیط کودکانه بوجود آورده، که با شخصیت‌های کودکانه داستان، تناسب داره. صحنه‌های فیلم مثل نقاشی‌ با مدادرنگی به نظر میان.

4-سرگیجه: این فیلم که خیلی‌ها معتقدن بهترین اثر هیچکاکه، خب البته پیچیدگی‌های خاص خودشو داره. اینجا فقط یه نکته‌ای اشاره می‌کنم: شخصیت مادلین، تو این فیلم با رنگ سبز به ما نشون داده میشه، هم در انتخاب رنگ لباس، یه تم سبز وجود داره، هم در پس‌زمینه، و درکل مادلین با هاله‌ای از نور سبز دیده میشه. رنگ سبز این‌جا نماد اسرارآمیز و فرّار یا خیالی بودن یه شخصیت هست. بنابرین می‌بینیم رنگ می‌تونه به شخصیت‌پردازی هم کمک کنه
. پایان.