کن لوچ، کارگردان حامی طبقه کارگر
بیش از پنج دهه از آغاز فعالیت هنری کن لوچ می گذرد. او اکنون روزهای هشتاد و سه سالگی اش را می گذراند و تا کنون بیش از پنجاه فیلم و سریال را کارگردانی کرده است. شاید فیلم های او به لحاظ فرمال، آنچنان قوی نباشد (هرچند فیلم خوبی مثل "من، دنیل بلیک" دارد)، اما آنچه موجب ستایش کن لوچ، از دیدگاه حقیر است، دغدغه های ارزشمند اوست. کن لوچ از معدود فیلم سازانی است که می توان او را "ارزشی" نامید. نه مانند برخی ارزشی های وطنی، که تنها نقابی از ارزش ها بر چهره دارند. آنچه سبب تمایز او از سایر فیلمسازان است، تلاش پنجاه ساله او برای برای تحقق ایده هایش است. کمتر کارگردانی می توان یافت که پنج دهه با موضوع و مضمون طبقه کارگر فیلم بسازد. جان فورد ، با حدود صد و پنجاه فیلم در کارنامه، به عنوان یکی از پرکارترین فیلمسازان تاریخ، تنها در دو اثر جدی به صورت مستقیم به این پدیده می پردازد (خوشه های خشم و دره من چه سرسبز بود). یا لوکینو ویسکونتی ، تنها در فیلم زمین میلرزد به این موضوع می پردازد. البته نباید بی انصاف بود. چرا که امثال فورد و ویسکونتی، عقبه فیلمسازانی مثل کن لوچ را می سازند. کارگردانان کلاسیک دغدغه های بسیاری داشته اند، از جمله فقر و مبارزات طبقه کارگر. اما کن لوچ از همان ابتدا تا به امروز این دغدغه را با خود داشته است، و از همین رو قابل تحسین است. امیدوارم ارزشی های وطنی بالاخره دریابند که ارزش، در ادا و اطوار نیست، و ارزشی بودن رنج بسیار می خواهد. ارزشی واقعی کسی است که حقیقتا دغدغه باطن و اصل دین، که همان عدالت است را داشته باشد، و این راهی نیست که به این آسانی طی شود. پایان