رابطه تئاتر و سینما

در این یادداشت، به مناسبت روز هنرهای نمایشی، نگاهی به تئاتر و اهمیت آن در شکل گیری سنت سینمایی می پردازیم.

سینما در آغاز قرن بیستم متولد شد و به سرعت دوران رشد و تکامل را طی نمود. نباید شگفت انگیز باشد که سینما در همان دو دهه آغازین قرن بیستم راه خود را به سرعت پیدا کرد، چرا که آغاز سینما را نه در آغاز قرن بیستم، که باید چند سده قبل و در طلیعه رنسانس جست و جو کرد. سینما میراث دار سنت های هنری پیش از خود است. ظهور رمان و ادبیات جدید، موسیقی انتزاعی غیرکلامی کلاسیک، ترکیب بندی، نورپردازی و میزانسن های اولیه در نقاشی و بالاخره آنچه مورد بحث ماست، یعنی روایت در قالب نمایش یا همان تئاتر، فرصت جدیدی یافتند تا در قالب هنر هفتم ظهور و بروز پیدا کنند. نمی توان سینما را تماما مدیون مخترعین دوربین عکاسی و فیلمبرداری دانست و از جریان بزرگ ادبی-هنری که عرض کردم غافل بود.

قطعا وجود تئاتر در کنار سینما، همیشه موثر و راهگشا بوده است. بسیاری بزرگان سینما، همچون جان فورد اسطوره ای، در نوجوانی دست اندرکار صحنه تئاتر بوده اند. امروزه نیز تئاتر می تواند وسیله ای برای کشف و بروز استعدادهای گمنام باشد، به خصوص در کشور ما که این نیاز به دلایل زیادی، دوچندان است.

در اینجا اما دوست دارم نکته ای در باب نسبت میراث هنری، به خصوص تئاتر با هنر هفتم عنوان کنم. گفتیم که سینما، مدیون میراث ادبیات، موسیقی، نقاشی و تئاتر کلاسیک و جدید است. هرکدام از این هنرها، فرصت آن را می یابند تا در قالب سینما، باردیگر ظهور کنند. اما سوال اینجاست که این ظهور چگونه باید باشد؟ میراث ادبی-هنری، چگونه باید بر پرده سینما منعکس شود، تا موجب درهم ریختگی و آشفتگی نشود؟ کارگردان در مقام مولف اثر، چگونه باید همزمان وامدار دیگر هنرها باشد، در عین حال نقض غرض نشود و به اصل اثر سینمایی ضربه وارد نشود؟

در اینجا اصل بر نوعی "گزینش خلاق" یا مواجهه خلاقانه است. ژُرژ ملی یس، کارگردان سال های اولیه سینما بر این گمان بود که می توان هرآنچه روی صحنه تئاتر هست را مستقیما فیلمبرداری کرده و نهایتا با اندکی دست کاری به عنوان فیلم عرضه کرد. ملی یس که خود صاحب تئاتر بزرگی بود، با این اندیشه شروع به ساخت فیلم کرد. این ایده بزودی ناکارآمدی اش را نشان داد. سینما دست کم دو تفاوت اساسی با تئاتر دارد: اول آنکه سینما برپایه تدوین و برش نماها، زاویه دوربین، زوم، کلوزآپ و غیره نوع دیگری از روایت را ارائه می کند که اساسا با تئاتر تفاوت دارد. دوم آنکه در تئاتر به سبب محدودیت های صحنه، غالبا تاکید بر دیالوگ و گفت و گو است، حال آنکه در سینما اصل بر بیان هرچه تصویری تر مطالب است.
توضیح بیشتر این مطلب، مجال دیگری می طلبد، لیکن آنچه مسامحتا از این کوتاه نتیجه می شود این است که میراث دیگر هنرها، باید برای سینمایی شدن تغییراتی را بپذیرد و صرفا استفاده از ماحصل دیگر هنرها به شکل خام، نتیجه مطلوبی نخواهد داشت. تئاتر خدمات بسیار زیادی به سینما کرده است. اما تنها با مواجهه خلاق است که می توان از این میراث بزرگ هنری در سینما استفاده کرد. گسترش هنرهای نمایشی همچون تئاتر، کمک زیادی به بالندگی هنر هفتم می کند، به شرطی که ملاحظات زیبایی شناسی و تفاوت های بنیادین تئاتر و سینما لحاظ شود.


هفتم فروردین، به مناسبت روز هنرهای نمایشی